ادبیات جهان

ترجمه

در این وبلاگ ترجمه ام از داستان های کوتاهِ مورد علاقه ام را قرار خواهم داد.

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

نویسندگان

Shortstory

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۵ ق.ظ

حزن چنان فراگیر بود، به مردم پول می‌دادند تا لبخند بزنند. لباس شخصی‌ها میان ازدحام جمعیت گشت می‌زدند و پیِ شهروندانِ انگشت‌شماری می‌گشتند که لبخند می‌زدند. مخفیانه دستورِ توقف می‌دادند. خودشان را معرفی می‌کردند و می‌گفتند: "ما مامور دولت هستیم." بعد شماره‌ی شناساییِ زننده‌ی لبخند را می‌پرسیدند و نام و آدرسش را یادداشت می‌کردند.

پایانِ ماه، چکی برای شهروندانِ لبخند به لب ارسال می‌شد. یادداشتی به این مضمون همراهش بود. "در ماه فوریه مشاهده شده است شما سه بار در خیابان لبخند زده‌اید."

طولی نکشید که این اقدام، فضای احساسیِ کشور را به کلی متحول کرد. یا از سرِ طمع بود یا مبالغِ پرداختی به واقع روحیه‌شان را تغییر داده بود.

سرِ دو سال، بنا به گزارشِ یکی از خبرگزاری‌های بین‌المللی، کشور به "خوش‌بینیِ پایدار و موثرِ شهروندانش" در جهان شناخته شد.

سوبسیدِ دولتیِ لبخند کمی بعد قطع شد؛ اما  چون به اطلاعِ شهروندان نرسید، همچنان لبخندهای بی‌معنی، عبث، بی قواره، مهوع و ابلهانه‌شان را حفظ کردند.


سرزمینِ سعادتمند

نوشته‌‌‌‌‌‌‌‌ی گونسالو مانائول تاوارس (Gonçalo Manuel Tavares) نویسنده پرتغالی، متولد 1970

ترجمه‌ی محبوبه شاکری

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۲
محبوبه شاکری مطلق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">